(یک بررسی موردی بر اساس تجربیات آموزشی گذشته)
سهیلا راد_ دبیر ادبیات عرب دوره‌ی پیش‌دانشگاهی


مقدمه
دانش‌آموزان معمولا در فعالیتهای آموزشی خود تلاش می‌کنند اما نه به آن اندازه که در توان آنهاست. رشد و پرورش مهارتهای فکری دانش‌آموزان همیشه مسئله‌ای پیچیده در آموزش آنها بوده است. امروزه نیز با توجه به تحولات اجتماعی و فرهنگی سریع به نظر می‌رسد که نه تنها این امر به قوت خود باقی است، بلکه چالشهای بیشتری را در آموزش و پرورش ایجاد کرده است. آمار بالای افت تحصیلی، کاهش کیفیت یادگیری و عدم بکارگیری آموخته ها در تجربات شخصی زندگی (جمعی وفردی) از نشانه های بارز وجود این چالشها هستند.. بنا بر این به نظر می‌رسد که یکی از راههای بالا بردن توان و کیفیت یادگیری دانش‌آموزان، آموزش تفکر انتقادی است .

بررسی برخی تجربیات گذشته
با قریب 18 سال سابقه فعالیت در سازمان آموزش و پرورش و برخورد با گروههای مختلف از دانش‌آموزان در مقطع متوسطه و دوره پیش دانشگاهی، همواره متوجه دو نوع رفتار متفاوت از سوی دانش‌آموزان بوده‌ام. البته لازم است قبل از آن روش برخورد خود را در کلاس تذکر دهم. چرا که عموما در برخورد اولیه دانش‌آموزان تصوری در ذهن آنها از روش کار من شکل گرفته یا می‌گیرد که مبتنی بر سخت‌گیری و جدیت در کلاس است. جدیتی که خود به آن پایبندم و همواره یکی از اولویتهای آغاز تدریس در کلاس را نظم، پاکیزگی و مناسب بودن محیط کلاس قرار داده‌ام.
دو رفتار متفاوت
علیرغم برداشت عمومی دانش‌آموزان در مورد نحوه کار و تدریس من، چنانکه بیان شد؛ همواره متوجه دو نوع رفتار متفاوت بوده‌ام. رفتاری مبتنی بر ترس در برخورد با درس، کلاس و من ( به عنوان معلم) و رفتاری مبتنی بر حس اعتماد به نفس توام با احترام.
در ریشه‌یابی علل رفتارهای فوق و در برخورد نزدیک با دانش‌آموزان دریافتم دانش‌آموزانی که فعالیت علمی داشته و با آمادگی قبلی در کلاس حضور می‌یابند از اعتماد به نفس لازم نیز برخوردار بوده و همواره آمادگی آنرا داشته و دارند که در سئوال و جواب و موضوعات مطرح شده در کلاس مشارکت نمایند. در حالیکه بر عکس، آنها که قبلا با درس و موضوعات مطرح شده کار نکرده‌اند و از فعالیت اندکی در خارج از محیط آموزشی داشته‌اند؛ هم مشارکت کمتری در کلاس دارند، هم آمادگی نسبی آنها پایین‌تر از حد معمول است.
هر چند عوامل مؤثر دیگری چون محیط خانوادگی، سطح سواد والدین، وضعیت معیشت خانواده و روابط میان اعضای آنها، بر رفتار تحصیلی دانش‌آموزان تاثیر مستقیم دارد؛ اما به نظر می‌رسد آموزش تفکر انتقادی از عوامل مؤثر در افزایش اعتماد به نفس آنها و در نتیجه بالابردن توان تحصیلی دانش‌آموزان است.

تفکر انتقادی ، در برابر روش سنتی آموزش

تفکر انتقادی از نظر سابقه تاریخی به دوران فعالیت آکادمی علمی افلاطون در یونان باستان بر می‌گردد. که بر پایه برخورد دو طرفه استاد و شاگرد و گفتگوی منطقی آنها استوار بود. این مدل بعدها در سیستم آموزشی غرب از متوسطه تا دانشگاه، نهادینه گردید. این روش متکی بر تأمین این هدف است که یاددهنده یا معلم، منبعٍ صرفٍ اطلاعات و انتقال دهنده آن نباشد؛ بلکه دانش‌آموزان مهارت خود را در تفکر و استدلال افزایش دهند و اطلاعات را پردازش و به کار گیرند.
معمولا افراد کم تجربه وقتی می‌خواهند مشکلی را حل کنند، ضمن فرضیه سازی آنرا دنبال می‌کنند تا به بن‌بست می‌رسند. دوباره به عقب برگشته و با روش دیگر کار را دنبال می‌ نمایند. این افراد در اولویت‌بندی مسایل و طبقه بندی عوامل هم مشکل دارند و طوری عمل می‌کنند که گویی تمام جوانب آنها ارزش برابر دارند. در حالیکه افراد آگاه و متخصص ابتدا عوامل مهم را شناسایی می‌کنند، ملاحظات و جوانب بی اهمیت را حذف کرده، به تجربیات گذشته خود در مسایل مربوطه استناد می‌کنند و به تجزیه و تحلیل موضوع می‌پردازند. آنها برای تجزیه و تحلیل، از چهارچوبی مشخص برخوردارند و ساختاری را برای درک امور و سازماندهی تجربیات دارند . (1) چگونگی بوجود آمدن چنین مهارتها و ساختارهایی از جنبه های مهم تعلیم و تفکر انتقادی است.
آموزش به روش سنتی آنگونه که در مراحل مختلف تحصیلی در حال حاضر صورت می‌گیرد، مبتنی بر این فرض است که با یادگیری سطوح مختلف محتوای اطلاعات علمی مربوط به هر رشته، دانش‌آموزان به طور طبیعی قادر به یادگیری تفکر انتقادی خواهند بود و می‌توانند خود به نتایجی دست یابند که به طور آشکار و صریح به آنها یاد داده نمی شود. هر چند با توجه به نوع رشته و مخصوصا مواد درسی به تفکیک این ادعا قابل مناقشه است و بنا براین برای رعایت واقعیتهای موجود باید آنرا در طیفی از یک حداقل تا حداکثر واقعیت نمایی قرار داد. اما به هر حال در رشته علوم انسانی این ادعا بسیار به واقعیت نزدیک است. از این رو، به نظر می رسد که چهارچوبهای تجزیه و تحلیل را باید به طور صریح به دانش‌آموزان یاد داد تا به صورت آگاهانه ابتدا با مواجهه ساده با موضوع برخورد کنند بعد در ادامه آن با پیچیدگی و موشکافی و دقت بیشتر به تجزیه و تحلیل موضوع بپردازند و به نتایجی دست یابند که به نوعی انتزاع در تفکر وی منجر شود.
در تعریف تفکر انتزاعی آورده‌اند که عبارتست از قدرت تعیین اصول یا مفاهیم در بعضی از تجربیاتی که بتوان آنرا به سایر تجربیات تعمیم داد. (2) نکته مهم در انتقال از تفکر عینی به تفکر انتزاعی، رعایت ترتیب آن است. یعنی اول تجربه عینی و بعد از آن تجربه انتزاعی صورت می‌گیرد. در اینجا ست که تفاوت دیگر آموزش سنتی با تفکر انتقادی اشکار می‌شود و مورد توجه قرار می‌گیرد. در آموزش سنتی ابتدا امور انتزاعی معرفی و آموزش داده می‌شود بعد دانش‌آموزان را به تایید آنها از طریق روش عینی وامی دارند. مثلا در علوم انسانی موضوعات اصلی و کلیات ارائه می‌شود، بعداز دانش‌آموزان انتظار دارند که به فهم نمونه های عینی آن مفاهیم دست یابند. با این وصف اگر کلاسها خشک، غیر فعال و بیهوده به نظر آید خیلی نباید تعجب کرد.
آنچه زمینه را برای آموزش تفکر انتقادی فراهم می کند پرورش علاقه و انگیزش دانش‌آموزان است تا بر پایه آن دیدگاهها ی لازم برای تجزیه و تحلیل و تفهیم اطلاعات به آنها آموزش داده شود. - آلفرد نورث وایتهد- معتقد است که بدون علاقه، رشد فکری امکان نخواهد داشت. علاقه جزء جدایی ناپذیر توجه و درک کردن است. می‌توان از طریق تنبیه یا فعالیتهای لذت بخش در افراد ایجاد علاقه کرد؛ اما بدون علاقه پیشرفتی وجود نخواهد داشت.

نکات اساسی در ایجاد کلاس درس فعال

سازماندهی کلاس به منظور درگیر کردن دانش‌آموزان در کفتگویی که سبب پرورش تفکر انتقادی و تعمق آنها گردد ضمن آنکه برای معلم نیز مفید است، کار چندان مشکلی به نظر نمی رسد. نکات اساسی زیر می‌تواند در این زمینه راهگشا باشد :
1) هر جلسه درس با طرح یک مسئله پیرامون موضوع مورد تدریس شروع شود.این امر البته بستگی به نوع و چگونگی پرسش مطرح شده دارد، اما در ابتدا موجب آرامش کلاس و قرار گرفتن دانش‌آموزان در جای خود می‌گردد.در ضمن موجب می‌شود که علاقه آنها مورد تشویق قرار گیرد. مخصوصا اگر ابتدا سعی شود تا دانش‌آموزان دیدگاههای خود را مطرح نمایند و با کمک آنها معلم اقدام به حل مسئله نماید. با توجه به نوع رشته و ماده درسی می‌توان در طرح مسایل از امور جاری و پیرامونی ( اخبار، وقایع، حوادث و.. ) کمک گرفت.
2) برای تشویق دانش‌آموزان به تعمق، از سکوت استفاده شود. علاوه بر روشهای حل مسئله و بحث و گفتگو، سکوت هم می تواند به رشد تفکر انتقادی دانش‌آموزان کمک کند. لازمه تفکر جدی،سکوت و تعمق است. یعنی دانش‌آموزان یاد بگیرند قبل از صحبت کردن، کلمات را بفهمند و هضم بکنند.
3) مرتب کردن کلاس به گونه‌ای که باعث کنش متقابل شود. شرایط فیزیکی کلاس در بیشتر موارد در کارایی آموزشی مؤثر است. بنابر این فضای کلاس را باید طوری طراحی کرد که موجب تسهیل در تفکر انتقادی شود. در شرایطی که کلاس با دانش‌آموزان متناسب تشکیل شود می توان میز و صندلیها را به شکلهای دایره و نیمدایره چید. هدف آن است که دانش‌آموزان بتوانند یکدیگر را ببینند و تبادل نظر کنند.
4) محیطی پذیرا در کلاس فراهم شود. تلاش برای تشویق دانش‌آموزان به بحث و تبادل افکار به این معناست که کلاسهای درس به محیطی پذیرا تبدیل شود . یعنی جایی که دانش‌آموزان و معلم در آن احساس امنیت کنند و اعتماد به یکدیگر را افزایش دهند. چنین وضعیتی برای رشد قوای تفکر انتقادی مهم است. دانش‌آموزان برای ایجاد تغییر در باورها و ساختارهای فکری قبلی خود به محرک بحث و گفتگو نیاز دارند و علاوه بر آن به احساس امنیت نیز نیاز دارند. احترام به اظهار نظرات آنها از جمله زمینه های ایجاد احساس امنیت در کلاس است.


بازگشت به آغاز سخن

در عمل هنگامیکه با دانش‌آموزان با رعایت نکات اساسی مطرح شده در ایجاد کلاس درس فعال برخورد کرده‌ام، مشاهده کرده‌ام که ضمن افزایش اعتماد به نفس در میان آنها، در ایجاد علاقه و انگیزه دانش‌آموزان نیز موفقیت خوبی پیدا کرده‌ام. به گونه‌ای که هر چند در ابتدای سال تحصیلی برخی به دلیل عادتهای نادرست قبلی، تحمل روش تدریس و برخورد متقابل مرا سخت‌گیرانه ارزیابی کرده‌اند؛ اما در نهایت ضمن اظهار رضایت در موارد زیادی نیز دانش‌آموزان آشکارا بیان داشته‌اند که اگر مفاهیمی را در درس عربی یاد گرفته و آنرا در عمل به کار گرفته‌اند، در کلاس من آموخته‌اند. و خوشحالم از اینکه چند دانش‌آموز سابق خود را در حال حاضر در رشته درسی عربی به عنوان همکار فرهنگی در کنار خود می‌بینم
منابع :
1) مایرز - چت، آموزش تفکر انتقادی، ترجمه دکتر خدایار ابیلی، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، تهران، 1374، ص 19.
2) همان، ص 36.


توجه‌: این مقاله‌ در یکی از شماره‌های سیروان ماه‌ منتشر شده‌ است.